دکتر موسی میکائیل مخلص به مایکل، در خردسالی برگ های زرین ادبیات فارسی را ورق میزند و در همان سنین خود نیز بسرودن اشعاری به شیوه سهل و ممتنع مبادرت می ورزد. تراوشات ذوقی وی در روزنامه های دیواری مدرسه و درمجمع جوانان یهودی زمان، مورد استفاده قرار می گرفت و در بعضی روزنامه های منتشره تهران درج می گردید. تحصیل در دانشکده پزشکی با همه مشکلاتش نتوانست ایشان را از جلوه و شکوفایی هنری باز دارد. پنجه های هنرمندش با ارتعاش تارهای ویلن بهمراهی اشعار زیبایش دل و جان را به فضای ملکوتی رهنمون می سازد. وی در خصوص این کتاب می نویسد: .
مرا یادگاری است زین گفته ها که هستی ندارد وفا و بقا