جاسوسی که از اسرائیل آمده بود

این کتاب سرگذشت « الی کهن» می باشد. در بخشی از این کتاب می خوانید:

چند دقیقه به نیمه شب دوشنبه هفدهم ماه مه 1965 الی کهن، دریافت که بزودی خواهد مرد.

طنین گامهای سنگین نگهبانان در دالان زندان و چرخش خشک کلید در قفل سلول انفرادی او را از خواب بیدار کرد. بسرعت در تختخواب سفری خود نیم خیز شد و خواب آلوده در نور ضعیف چراغ خوابی که از آغاز شب، روشن مانده بود هیکل دو سرباز سوری را تشخیص داد و بیدرنگ پنداشت، شکنجه هایی که روز گذشته و روزهای پیش را تحمل کرده ، تکرار خواهد شد.

اینک کاملا بیدار شده بود کلنل دلی رئیس دادگاه ویژه نظامی و نسیم اندابو خاخام پیر دمشق را در میان دو سرباز سوری آشکارا مشاهده می کرد. دیدار غیر منتظره کلنل در نیمه شب بهمراه خاخام حکایت از قطعی بودن اعدام قریب الوقوع او می کرد. با این حال او فرصت آنکه واکنشی از خود نشان دهد نیافت.