این کتاب شرح یکی از داستان های کوتاه مثنوی معنوی مولانا است که با شش داستان دیگر در مجموعه ای بنام هفت بند نای منتشر شده است. در بخشی از این کتاب می خوانید: از آنجا که حضرت سلیمان زبان مرغان می دانست و مرغان او را هم راز و هم زبان و هم آواز یافتند با دل و جان به بارگاه شتافتند، خرسند از آنکه به حضور هم صحبت و همدمی چنان والا بار می یابند. پس آواز خود ترک کردند و برادروار به لغت انسان کلام گفتند